شفافة عملیاتoperation overlayواژههای مصوب فرهنگستاننقشهای که موقعیت و استعداد نیروهای خودی درگیر در عملیات را نشان میدهد
شفافةلغتنامه دهخداشفافة. [ ش ُ ف َ ] (ع اِ) باقی آب در خنور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). باقی آب در مشربه . (مهذب الاسماء). باقی آب در کوزه و ظرف . (یادداشت مؤلف ) (از اقرب الموارد).
شفافهtransparency 1واژههای مصوب فرهنگستانتلقی که بر روی آن تصویر و نمودار و نوشته نگاشته میشود و میتوان آن را با تاباندن نور بر روی پرده نمایش داد
شفافةلغتنامه دهخداشفافة. [ ش ُ ف َ ] (ع اِ) باقی آب در خنور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). باقی آب در مشربه . (مهذب الاسماء). باقی آب در کوزه و ظرف . (یادداشت مؤلف ) (از اقرب الموارد).
شفافةلغتنامه دهخداشفافة. [ ش ُ ف َ ] (ع اِ) باقی آب در خنور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). باقی آب در مشربه . (مهذب الاسماء). باقی آب در کوزه و ظرف . (یادداشت مؤلف ) (از اقرب الموارد).