عمق سِکیSecchi depth, Secchi disk depth, Secchi disk transparencyواژههای مصوب فرهنگستانعمقی از آب که در آن زلالیسنج سِکی غوطهوردرآب دیگر دیده نمیشود یا بهزحمت قابل تشخیص است
پیشکیلغتنامه دهخداپیشکی . [ ش َ ] (ق مرکب ) از پیش پیش . زودتر از گاه مقرر. دادن یا فرستادن یا ستاندن چیزی سلف قبل از موعد مقرر. سلف . قبلاً؛ استسلاف ؛ بها پیشکی گرفتن . || به مساعده . بطور مساعده .
شقیقیلغتنامه دهخداشقیقی . [ ش َ ] (ص نسبی ) منسوب است به شقیق که انتساب اجدادی است . (از انساب سمعانی ).
شقیقلغتنامه دهخداشقیق . [ ش َ ] (اِخ ) ابن سلمه . ابووائل اسدی کوفی . از مخضرمین است که پیامبر(ص ) را درک کرد ولی آن حضرت را ندید و هیچ از وی نشنید. (از منتهی الارب ). رجوع به ابووائل و همچنین عیون الاخبار ج 2ص 356 و صفةالصفو
شقیقةلغتنامه دهخداشقیقة. [ ش ُ ق َ ق َ ] (ع اِ مصغر) مصغر شَقیقة. (ناظم الاطباء). رجوع به شَقیقه شود. || مرغی کوچکتر از شَقیقة. (ناظم الاطباء). مصغر شقیقة که به معنی مرغی است . (منتهی الارب ). رجوع به شقیقة شود.
شقیلغتنامه دهخداشقی . [ ش َ ] (از ع ، ص ) با شقاوت و قساوت قلب و سخت دل . || فقیر و تهیدست . || خوار و ذلیل و مستمند و بدبخت و بیچاره . (ناظم الاطباء). بداختر. مقابل سعید. مقابل نیک اختر : باشد همو بزرگ و چنو روز او بزرگ باشد شقی حقیر و چنو روز او حقیر. <p
شقیلغتنامه دهخداشقی . [ ش َ قی ی ] (ع ص ) بدبخت .ضد سعید. ج ، اشقیاء. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). بداختر. مقابل سعید. مقابل نیک اختر. (یادداشت مؤلف ). بدبخت . ج ، اشقیاء، و شقیّون . (مهذب الاسماء). بدبخت . (دهار) (ترجمان القرآن ص 62) (غیاث ) (از آن