شلفالغتنامه دهخداشلفا. [ ش ِ ] (اِ) شلفه . شلغه . چنگالی که بدان یونجه و یا غله را دسته کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به شلغه شود.
صلفاءلغتنامه دهخداصلفاء. [ ص َ ] (ع ص ، اِ) سنگ تابان . || زمین درشت سخت . (منتهی الارب ). زمین سخت . (مهذب الاسماء). || سنگ با زمین برابر شده . (منتهی الارب ). صفاة قد استوت فی الارض . (اقرب الموارد).
شلفهلغتنامه دهخداشلفه . [ ش ِ ف َ / ف ِ ] (اِ) شلفا. شلغه . (ناظم الاطباء). رجوع به شلفا و شلفه شود.