شمشیرگویش اصفهانی تکیه ای: šamšir طاری: šemšir طامه ای: šamšir طرقی: šemšir کشه ای: šemšir نطنزی: šamšir
درعلغتنامه دهخدادرع . [ دِ ] (ع اِ) جامه ای است که از زره آهنین بافته می شود و آنرا در جنگها برای محافظت از اسلحه ٔ دشمن در بر کنند. (از اقرب الموارد). زره . (دهار) (غیاث ) (نص
پرندآورلغتنامه دهخداپرندآور. [ پ َ رَ وَ ] (ص مرکب ) شمشیر جوهردار. (رشیدی ). تیغ گوهردار. (اسدی ). گوهردار (شمشیر و مانند آن ). تیغ گهردار. (صحاح الفرس ). تیغ و شمشیرجوهردار. (بره
کلهلغتنامه دهخداکله . [ ک ُ ل َه ْ ] (اِ) مخفف کلاه است . (برهان ). مخفف کلاه و بمعنی آن . (ناظم الاطباء). کلاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : قبا جوشن و اسب تخت من است کله ،
هارتمانلغتنامه دهخداهارتمان . (اِخ ) موریس . شاعر و نویسنده ٔ آلمانی که در سال 1821 م . در دوچنیک (بوهم ) متولد شد و به سال 1872 در وین درگذشت . در هرج و مرجهای سیاسی متهم شد و قسم
کرباسلغتنامه دهخداکرباس . [ ک َ ] (اِ) کرپاس . (آنندراج ). جامه ٔ سفید معروف . (غیاث اللغات ). پارچه ٔ سفید. (آنندراج ). بمعنی جامه که از پنبه ساخته شود. (غیاث اللغات ) (آنندراج