شناختگانلغتنامه دهخداشناختگان . [ ش ِ ت َ / ت ِ ] (اِ) ج ِ شناخته . (ناظم الاطباء). ترجمه ٔ معارف است . (یادداشت مؤلف ). آشنایان .
شناختنلغتنامه دهخداشناختن . [ ش ِ ت َ ] (مص ) واقف شدن و معرفت حاصل کردن . (ناظم الاطباء). عرفان . عالم بودن . (یادداشت مؤلف ). علم پیدا کردن بر چیزی . آگاهی یافتن . معرفت و علم پیدا کردن : آن را که با مکوی و کلابه بود شماربربط کجا شناسد و چنگ و چغانه را. <p
شناختهلغتنامه دهخداشناخته . [ ش ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) دانسته . دانسته شده . وقوف یافته . ج ، شناختگان . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). || معروف . مشهور. بنام . عُرف . عارِفة. معروف . (منتهی الارب ): شناخته مرد؛ مرد شناخته و معروف . (یادداشت مؤلف ) <spa
صاحب الزنجلغتنامه دهخداصاحب الزنج . [ ح ِ بُزْ زَ ](اِخ ) ابن اثیر در حوادث سال 255 هَ . ق . گوید: به شوال این سال در فرات بصره مردی خروج کرد و خود را علی بن محمدبن احمدبن عیسی بن زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب خواند و زنگیان را که در سباخ بودند فراهم ساخت و
بابلغتنامه دهخداباب . (اِخ ) (1236 - 1266هَ . ق .) میرزا علی محمد شیرازی ولادتش در غره ٔ محرم سال هزار و دویست و سی و شش قمری ، و در بیست و هفتم شعبان سال هزار و دویست و شصت و شش قمری در تبریز تیرباران شد و اگر این تاریخ ولا