شناهنگsynchronized swimmingواژههای مصوب فرهنگستانرشتهای از ورزشهای آبی که در آن شناگر یا شناگران همراه با موسیقی به انجام حرکات موزون در آب میپردازند
ابوبکر شنوانیلغتنامه دهخداابوبکر شنوانی . [ اَ بو ب َ رِ ش َن ْ ] (اِخ ) یکی از نحات متأخر مصر. او بقاهره درس ادب می گفت و تألیفی چند در نحو و دیگر فنون ادب کرد. در آخر عمر مبتلا به فالج گشت و در 1019 هَ . ق . درگذشت .
سنگآهن نواریbanded ironstoneواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سنگآهن متشکل از نوارهای متناوب تیره و روشن اکسیدهای آهن و چِرت
سنگوانلغتنامه دهخداسنگوان . [ س َ ] (اِخ ) نام قلعه ای است درفارس که به سپیدان مشهور است . (برهان ) (آنندراج ).
شانوانلغتنامه دهخداشانوان . [ ن َ ] (اِ مرکب ) شاندان و غلاف شانه ومشط. (ناظم الاطباء از اشتنگاس ). شانه دان . و شاید مصحف شاندان مخفف شانه دان باشد. رجوع به شاندان شود.
شنوانلغتنامه دهخداشنوان . [ ش َ / ش ِ ن َ ] (نف ، ق ) صفت بیان حالت شنوائی است . در حال شنیدن . (یادداشت مؤلف ).