شوطریلغتنامه دهخداشوطری . [ ش َ طَ ] (ع اِ) مخلص اکبر. معجونی است که در درمان ضعف اعضاء بکار برند. (یادداشت مؤلف ).
سوطرةلغتنامه دهخداسوطرة. [ س َطَ رَ ] (ع مص ) برگماشته شدن . چیره گردیدن . غالب شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
شاهترهلغتنامه دهخداشاهتره . [ ت َرْ رَ / رِ / ت َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) شیتره . شیطرج . شاهترج .نام سبزه ای است که بغایت سبز و خرم بود و در طعم اوتلخی باشد و در دواها بکار برند خصوصاً جرب را ناف