لغتنامه دهخدا
شوافع. [ ش َ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِشافع. (دستوراللغه ) (یادداشت مؤلف ). || ج ِ شافعة. وسایل . وسایط : التماس کرد که منصب پدر بر او مقرر دارند و شوافع قدیم و ذرایع اکید که سیمجوریان را بر دولت آل سامان ثابت است مهمل نگذارند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص <span