شونه قت بینلغتنامه دهخداشونه قت بین . [ ن َ / ن ِ ق َ ] (اِ مرکب ) هدهد به لهجه ٔ طبری . (یادداشت مؤلف ). در خراسان شونه سر گویند. شانه بسر. پوپک .
ساواناsavannaواژههای مصوب فرهنگستانعلفزارهای حارّهای و نیمهحارّهای عموماً با درختان و درختچههای پراکنده، بهصورت تکپایهای یا گروهی متـ . گرمدشت
ساوانای درختچهایshrub savannaواژههای مصوب فرهنگستانساوانایی که پوشش غالب آن درختچه است متـ . گرمدشت درختچهای
گرمدشت مصنوعیderived savanna/ derived savannahواژههای مصوب فرهنگستانعرصهای که قبلاً جنگل بوده و به دلیل قطع و سوزاندن درختان به گرمدشت تبدیل شده است و با سوزاندن مداوم یا سالانۀ پوشش علفی آن حفظ میشود متـ . ساوانای مصنوعی
زردائللغتنامه دهخدازردائل . [ زَ اَ ءِ ] (اِ) در لهجه ٔ طبری ، مرغ انجیرخوار : کرگس آمد لاشخوار و، شونه قت بین ، هدهد است زنجیلک دمسیجه و زردائل انجیرخوار.(نصاب طبری ).
لبشونهلغتنامه دهخدالبشونه . [ ل َ ن َ ] (اِخ ) نام شهری به پرتقال . اشبونه . لیسبن . رجوع به هر دو کلمه شود.
قرقشونهلغتنامه دهخداقرقشونه . [ ق َ ق َ ن َ ] (اِخ ) دژی است در اندلس ، بین قرقشونه و قرطبه بیست وپنج روز مسافت است . در آن کنیسه ای است بنام شنت مریه (سنت ماری ؟). (معجم البلدان ).