شؤمیلغتنامه دهخداشؤمی . [ ش ُءْ ما ] (ع ص ) چپ . ضد یُمْنی ̍. (منتهی الارب ). الید الشؤمی ؛ دست چپ . (از اقرب الموارد).
تکنهشتsame asواژههای مصوب فرهنگستانبافت بهظاهر جداگانهای که با پژوهشهای بیشتر یکپارچگی و تعلق آن به بافتی دیگر روشن میشود
بازدیدکنندۀ یکروزهsame-day visitorواژههای مصوب فرهنگستانبازدیدکنندهای که شب در محل بازدید اقامت نمیکند
تدفین همجنسsame-sex burialواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تدفین دوتایی یا تدفین همجوار که در آن اجساد جنسیت یکسان دارند
ازدواج همجنسانsame-sex marriageواژههای مصوب فرهنگستانرابطهای طولانی و صمیمی و پایدار میان دو فرد همجنس که در برخی حوزههای قضایی و حقوقی به رسمیت شناخته شده است
شومیزیدنلغتنامه دهخداشومیزیدن . [ دَ ] (مص ) شیار و زراعت کردن زمین . (انجمن آرا). شیار کردن و تخم ریختن . (رشیدی ). زراعت کردن . (فرهنگ جهانگیری ). شیار کردن و زراعت نمودن . (برهان ).
شومیتلغتنامه دهخداشومیت . [ می ی َ ] (از ع ، مص جعلی ، اِمص ) (از: شوم + یت مصدری ) نحوست . (ناظم الاطباء). رجوع به شوم و شومی شود.