شوکارلغتنامه دهخداشوکار.[ ش َ / شُو ] (ص مرکب ) که در شب کار کند. شبکار. (ناظم الاطباء). رجوع به شبکار شود. || مبدل شبکار که شب دزد باشد. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
مطالعۀ سهسوکورtriple blind studyواژههای مصوب فرهنگستانروشی که با استفاده از آن پژوهشگر و مطالعهشونده و تحلیلگر آماری ندانند در کدام بازوی مطالعه قرار دارند
مطالعۀ یکسوکورsingle blind studyواژههای مصوب فرهنگستانروشی که با استفاده از آن مطالعهشونده نداند که در کدام بازوی مطالعه قرار دارد
فرشوکارلغتنامه دهخدافرشوکار. [ فْرَ / ف ِْ رَ ش ُ ] (اِ) در بعضی روایات سریانی مثل اقوال تئودر بارکنائی و آذرهرمزد آمده است که زردشتیان در ازاء چهار عنصر به اصول اربعه ٔ ذیل معتقد بوده اند: اشوکار ، فرشوکار ، زروکار وزروان و آخرین این چهار اصل پدر اهرمن و اورمزد
اشوکارلغتنامه دهخدااشوکار. [ ](اوستایی ، اِ) کلمه ٔ اوستایی است بمعنی بخشنده ٔ قوت رجولیت که زردشتیان آنرا یکی از عناصر چهارگانه می دانستند. رجوع به ایران در زمان ساسانیان ص 174 شود.