شيالدیکشنری عربی به فارسیتحريک احساسات , تجديد و احياي روحيه , بند شلوار , خط ابرو , بابست محکم کردن , محکم بستن , درمقابل فشار مقاومت کردن , اتل
بادبانک سکانشsteering sail, studding sailواژههای مصوب فرهنگستانبادبانی کوچک در جلوی شناورهای بادبانی که بیش از آنکه برای پیشرانش به کار رود، از آن برای هدایت شناور استفاده میکنند
کاسهنمد میللنگcrankshaft seal,crankshaft oil sealواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای نفوذناپذیر برای جلوگیری از نشت روغن از اطراف میللنگ
نقشة بادبانبندیrigging plan, sail plan, sail draughtواژههای مصوب فرهنگستاننقشهای که مساحت و چگونگی چینش همة بادبانها و نیز نحوة به هم بستن آنها را نشان میدهد
شیالهلغتنامه دهخداشیاله . [ ] (ع اِ) النبشالة در تداول مردم مغرب . (مفردات ابن بیطار ج 1 ص 56). به لغت اندلس امسوح است ، و آنرا انابینی نیز گویند. نباتی است بزرگ و خرد آن مابین شجر و گیاه و مانند نی مجوف و گره دار و منبت آن اغ