لغتنامه دهخدا
قیامت کردن . [ م َ ک َ دَ ](مص مرکب ) کنایه از کارهای عجیب کردن و کارهای اعجاب انگیختن . (برهان ) (آنندراج ). زیاده از طاقت در کاری کمال نمودن . (آنندراج ). هنگامه کردن . غوغا کردن . آشوب کردن . کاری سخت خوب یا سخت بد کردن : قیامت میکنی سعدی بدین ش