لغتنامه دهخدا
شیاف . (ع اِ) (از «ش وف ») ادویه ٔ چشم و مانند آن . (منتهی الارب ). از داروهائی که برای چشم و غیره بکار رود. (از اقرب الموارد). داروهایی برای چشم و جز آن . (یادداشت مؤلف ) (از ناظم الاطباء). ج ،شیافات ، اشیاف . (یادداشت مؤلف ) (بحر الجواهر). || ج ِ شافة. (از یادداشت مؤلف )