شیخیهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهاز فرق شیعۀ اثناعشری، پیروان شیخ احمد احسائی که در استنباط احکام مخالف اجتهاد بودند.
شیخیةلغتنامه دهخداشیخیة. [ ش َ خی ی َ ] (اِخ ) (منسوب به شیخ احمد احسائی ) فرقه ای است از شیعه ٔ اثناعشری که در استنباط مسائل فقهی جزو اخباریان و مخالف با اجتهاد از طریق اعمال اص
شیخیةلغتنامه دهخداشیخیة. [ ش َ خی ی َ ] (اِخ ) نام گروهی از فرقه ٔ شاذلیه که مؤسس این فرقه عبدالقادرمحمد (951 - 1023 هَ . ق .) ملقب به سیدی شیخ بوده است و مرکز این فرقه در مرز ج
شیخةلغتنامه دهخداشیخة. [ ش َ خ َ ] (اِخ ) رمله ٔ سفیدی است در بلاد اسد و حنظله . (از اقرب الموارد) (از معجم البلدان ). پشته ای است ، سمیت بها لبیاضها. (منتهی الارب ). ریگستانی ا
شیخیةلغتنامه دهخداشیخیة. [ ش َ خی ی َ ] (اِخ ) (منسوب به شیخ احمد احسائی ) فرقه ای است از شیعه ٔ اثناعشری که در استنباط مسائل فقهی جزو اخباریان و مخالف با اجتهاد از طریق اعمال اص
شیخیةلغتنامه دهخداشیخیة. [ ش َ خی ی َ ] (اِخ ) نام گروهی از فرقه ٔ شاذلیه که مؤسس این فرقه عبدالقادرمحمد (951 - 1023 هَ . ق .) ملقب به سیدی شیخ بوده است و مرکز این فرقه در مرز ج
رکن رابعلغتنامه دهخدارکن رابع. [ رُ ن ِ ب ِ ] (اِخ ) در اصطلاح طریقه ٔ شیخیه ، نامی است که به نائب خاص امام دهند ومعرفت آنان واجب است . (یادداشت مؤلف ).
حجةالاسلام تبریزیلغتنامه دهخداحجةالاسلام تبریزی . [ ح ُج ْج َ تُل ْ اِ م ِ ت َ ] (اِخ ) حسین بن محمدبن الحسین التبریزی الممقانی . پسر بزرگ حجةالاسلام ملامحمد ممقانی تبریزی و از علمای مشهور ش