شیربخشیرلغتنامه دهخداشیربخشیر. [ ب َ ] (اِ مرکب ) شیربخ . شیربخس . بیخی زردرنگ که از هند و کشمیرآورند و طبیعت آن گرم و خشک است . (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از برهان ) (از اختیارات بدیعی ). نام دواییست هندی . (بحر الجواهر). و رجوع به شیربخ شود.
شیرنجشیرلغتنامه دهخداشیرنجشیر. [ رَ ] (اِ مرکب ) شیربَخْشیر. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیربخشیر شود.
شیربخسلغتنامه دهخداشیربخس . [ ب َ ] (اِ مرکب ) شیربخ . شیربخشیر. (ناظم الاطباء). رجوع به شیربخشیر و شیربخ شود.
شیربخلغتنامه دهخداشیربخ . [ ب َ ] (اِ مرکب ) شیربخس . بیخی زردرنگ که از هندو کشمیر آورند و دفع صفرا و بلغم کند، و شیربخشیر نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به شیربخشیر شود.