شیرکدهلغتنامه دهخداشیرکده . [ ک َ ده ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش رودبار شهرستان رشت . آب آن از چشمه های محلی . سکنه ٔ آن 300 تن که زمستان برای تأمین معاش به گیلان می روند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
سرچکادیلغتنامه دهخداسرچکادی . [ س َ چ َ ] (اِ مرکب )چیزی باشد که بر سر چیزی ستانند، چنانکه یک من کشمش بخرند مشت نخودی یا چیزی دیگر بر سر آن بگیرند و آن را در هندوستان دستوری گویند. (برهان ) (آنندراج ).