شیشهروwindow channel, glass channelواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای با مقطع U شکل و عمدتاً فلزی در داخل خودرو که شیشه در داخل آن به بالا و پایین حرکت میکند
شیشه گریلغتنامه دهخداشیشه گری . [ شی ش َ / ش ِ گ َ ] (حامص مرکب ) حرفه و شغل شیشه گر. شیشه تراشی . شیشه سازی . بلورسازی . (یادداشت مؤلف ) : رودیست که کوثرش عدیل است آبش سلسال و سلسبیل است گه سیمگری نماید آبش گه شیشه گری کن
شیشه گیریلغتنامه دهخداشیشه گیری . [ شی ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) شیشه گیر شدن . صفت یا حالت شیشه گیر. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیشه گیر شود.