خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیلنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیلنگ
/šilang/
معنی
لولۀ لاستیکی یا پلاستیکی برای آبپاشی یا جابهجا کردن مایعات از ظرفی به ظرف دیگر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
hose
-
جستوجوی دقیق
-
شیلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: shelling] šilang لولۀ لاستیکی یا پلاستیکی برای آبپاشی یا جابهجا کردن مایعات از ظرفی به ظرف دیگر.
-
شیلنگ
لغتنامه دهخدا
شیلنگ . [ ل َ ] (اِ) لوله ای است لاستیکی که در کارهای فنی مورد استفاده قرار می گیرد. از این لوله برای انتقال آب یا مواد سوختی (بنزین و غیره ) در فواصل متحرک ماشینها و اتومبیل استفاده می شود، و آن دارای انواع مختلف است : شیلنگ لاستیکی ساده ، شیلنگ نسو...
-
شیلنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ آلما. ] (اِ.) لوله ای از جنس لاستیک که از آن برای انتقال آب ، بنزین ، هوا و... استفاده می کنند.
-
شیلنگ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
hose
-
واژههای مشابه
-
سر شیلنگ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
nozzle
-
تاب برداشتن شیلنگ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
kink
-
پیچ خوردن شیلنگ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
kink
-
با شیلنگ آب پاشیدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
hose
-
با شیلنگ آب دادن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
hose
-
گرفتگی پیدا کردن شیلنگ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
kink
-
جستوجو در متن
-
شلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از آلمانی] šelang = شیلنگ
-
washermen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیلنگ ها
-
pullshovel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیلنگ