شیمیگزینchemoselectiveواژههای مصوب فرهنگستانواکنشگری که با یک گروه عامل در حضور گروههای عامل مشابه بهطور گزینشی عمل میکند
شیمیگزینیchemoselectivityواژههای مصوب فرهنگستانواکنشی که در آن یک مادۀ شیمیایی تمایل به واکنش با تعداد محدودی گروه عامل دارد
چشمه زنلغتنامه دهخداچشمه زن . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ زَ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) چشم زن . (ناظم الاطباء). رجوع به چشم زن شود.
چشم زنلغتنامه دهخداچشم زن . [ چ َ / چ ِ زَ ] (اِ مرکب ) چاکسو. (ناظم الاطباء). داروی چشم . || (نف مرکب ) چشم زننده . چشم بد رساننده . آن کس که کسی یا چیزی را چشم زخم زند. رجوع به چشم زدن شود.
شیمیگزینیchemoselectivityواژههای مصوب فرهنگستانواکنشی که در آن یک مادۀ شیمیایی تمایل به واکنش با تعداد محدودی گروه عامل دارد