خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیوان
/šivān/
معنی
۱. آمیخته و برهم.
۲. لرزان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیوان
لغتنامه دهخدا
شیوان . [ شی ] (نف ) آمیخته و برهم زده . || لرزان . (ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
شیوان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] šivān ۱. آمیخته و برهم.۲. لرزان.
-
واژههای مشابه
-
حصار شیوان
لغتنامه دهخدا
حصار شیوان . [ ح ِ شی ْ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان . واقع در 61هزارگزی باختری قیدار، سر راه مالرو عمومی . ناحیه ای است کوهستانی . سردسیر. دارای 261 تن سکنه میباشد. محصولات آنجا غلات . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. ...
-
شیوان کندی
لغتنامه دهخدا
شیوان کندی . [ شی ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان خوی . سکنه ٔ آن 264 تن . آب از چشمه . صنایع دستی جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
جستوجو در متن
-
شیوانیدن
لغتنامه دهخدا
شیوانیدن . [ شی دَ ] (مص ) شیواندن . آمیختن و مخلوط کردن و بر هم زدن . || خمیر کردن و آمیختن آرد گندم و جز آن رادر آب . || رزانیدن . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ). رجوع به شیوان و شیوانیدن شود.
-
شیب
لغتنامه دهخدا
شیب . (اِ) مقابل بالا. (برهان ). ضد فراز که بلند است . (فرهنگ خطی ). نشیب . مقابل فراز. شیو. (رشیدی ) (انجمن آرا). انحدار. حدور.هبوط. سرازیری . پستی . (یادداشت مؤلف ) : شیب تو با فراز و فراز تو با نشیب فرزند آدمی بتو اندر به شیب و تیب . رودکی .چو آو...