شیوطلغتنامه دهخداشیوط. [ ش ُ ] (ع مص ) شیط. (منتهی الارب ). شیاطة. (ناظم الاطباء). رجوع به شیط و شیاطة شود.
سد پرتابblocked shot, block 8واژههای مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، منحرف کردن توپ پرتابشده در مسیرش به سمت سبد، پیش از طی کردن قوس فرودین، بهطوریکه از گل جلوگیری شود
شیوطةلغتنامه دهخداشیوطة.[ ش ُ طَ ] (ع مص ) شیط. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). شیاطة. (ناظم الاطباء). رجوع به شیاطة و شیط شود.
شیوطةلغتنامه دهخداشیوطة.[ ش ُ طَ ] (ع مص ) شیط. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). شیاطة. (ناظم الاطباء). رجوع به شیاطة و شیط شود.