صاخبةلغتنامه دهخداصاخبة. [ خ ِ ب َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث صاخب : لنا الصاخبة من البغل و لکم الصامت من النخل . (از نامه ٔ رسول خدا (ص ) به حارثةبن قطن ). رجوع به حارثةبن قطن شود.
مصاخبةلغتنامه دهخدامصاخبة. [ م ُ خ َ ب َ ] (ع مص ) سرزنش کردن به تندی . (ناظم الاطباء). با کسی بانگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). به خشم و به آواز بلند با کسی بانگ زدن . (یادداشت مؤلف ). تصاخب . با همدیگر فریاد کردن .