خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صاف کردن زیر نورد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
slick tyre
تایر صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] تایری فاقد نقش رویه که سطح رویۀ آن کاملاً صاف است
-
blunt end, butt end
سر صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] سر همتراز یک دِنای دورشتهای که براثر برش زیمایهای یکنواخت دو رشته پدید آمده است متـ . سر تراز flush end سر ناچسب non-cohesive end
-
butt splice
سروصل صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی سروصل که در آن دو سر اجزای تایر با زاویۀ 90 درجه بریده شده است
-
smooth muscle, unstriated muscle, nonstriated muscle, smooth involuntary muscle
ماهیچۀ صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بافت ماهیچهای غیرمخطط که انقباض آن غیرارادی است
-
clear-air turbulence, CAT
تلاطم هوای صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پدیدۀ تلاطم در مناطق بدون اَبر و بیشتر در ارتفاع بالا، بین 6 تا 15 کیلومتری
-
smooth chorion
برونشامۀ صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← برونشامۀ بیپرز
-
shank 1
بمساز صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] لولۀ کوتاهی که برای تغییر کوک بر روی قسمت فوقانی سازهای بادی برنجی نصب میشود
-
antialiasing filter
پالایۀ صافسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] پالایهای که عمل صافسازی را انجام میدهد
-
clear liquid diet
رژیم مایع صافشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیم مایعی که در آن فقط مصرف مایعات رقیق از قبیل انواع شربتها و چای و قهوه و آبِ گوشت و آبمیوۀ صافشده مجاز است
-
flat spot 1
صافشدگی قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] انحراف بخشی از قوس به سمت خط مماس
-
جستوجو در متن
-
blue annealing
تابکاری کمدما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] حرارت دادن ورقهای نورد گرمشدۀ آهنی در یک کورۀ باز، بهنحویکه ورقها در بازۀ تغییر حالت قرار گیرند و سپس سرد کردن آنها در هوا برای نرم شدن
-
roll 4
غلتک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] بشکه یا استوانۀ فلزی یا غیرِفلزی (در صنایع متالورژی، عموماًً فولادی) که برای نورد کردن به کار میرود * مصوب فرهنگستان اول
-
acidification
اسیدی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فرایند افزودن اسید به محلول برای رساندن پ.هاش. آن به زیر هفت
-
stubble incorporation
دفن کُلَش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زیر خاک کردن کُلَش با شخم زدن