صأملغتنامه دهخداصأم . [ ص َءْم ْ ] (ع مص ) راه نمودن لشکر را بر مردم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
پهنای درزseam width, seam height, seam lengthواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر درازای درز مضاعف در موازات تاخوردگیهای درز
جوشکاری مقاومتی درزیresistance seam welding, RSEW, seam weldingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جوشکاری مقاومتی که در آن اتصال جوش بهصورت درز است
عمق درزseam countersink, seam depth, countersink depthواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر عمق، از بالاترین نقطۀ قلاب در تا صفحۀ در
درز برجستهjumped seamواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از درز مضاعف که به علت خوب فشرده نشدن، سست و برآمده است
صامتفرهنگ فارسی عمید۱. [مقابلِ ناطق] ساکت؛ خاموش.۲. ناتوان در سخن گفتن.۳. (سینما، تئاتر) ویژگی فیلم بدون صدا.۵. (اسم) (زبانشناسی) واجی که در گذر خود از اندامهای گویایی به مانعی برخورد میکند، مانند ج، د، ر؛ همخوان؛ بیصدا.۵. (اسم) [قدیمی، مجاز] زروسیم.⟨ صامتوناطق: [قدیمی، مجاز] د
صامتلغتنامه دهخداصامت . [ م ِ ] (اِخ ) شیخ طوسی در رجال او را در شمار اصحاب امام باقر محمدبن علی (ع ) آورده و گویا امامی است . (تنقیح المقال ج 2 ص 95).
صامتلغتنامه دهخداصامت . [ م ِ ] (اِخ ) مولای حبیب بن خراش تمیمی صحابی و مجهول الحال است . (تنقیح المقال ج 2 ص 95). در قاموس الاعلام گوید: وی و حبیب بن خراش در جنگ بدر حاضر بودند.
نقصان پذیرلغتنامه دهخدانقصان پذیر. [ ن ُ صام ْ پ َ ] (نف مرکب ) زوال پذیر. که کم وکاست و تباهی در آن راه یابد. که بی زوال و مصون از کاستن نیست .
نقصان پذیریلغتنامه دهخدانقصان پذیری . [ ن ُ صام ْ پ َ ] (حامص مرکب ) نقصان پذیر بودن . زوال : گه نعمت دهد نقصان پذیری کند هنگام حیرت دستگیری .نظامی .
متصاملغتنامه دهخدامتصام . [ م ُ ت َ صام م ] (ع ص ) خویشتن را کر نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). متصالخ و کسی که کری و ناشنوائی را بهانه می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تصامم شود.
ارض المقدسلغتنامه دهخداارض المقدس . [ اَ ضُل ْ م َ دِ ] (اِخ ) ارض المقدسة: و ع-رض ل-ه أن سافر الی ارض المقدس و صام به صوماً واحداً... (تاریخ الحکماء قفطی ص 150).
لبیدلغتنامه دهخدالبید. [ ل َ ] (اِخ ) جد یحیی بن عبدالرحمن . روی عن ابیه عن جده رفعه ، اذا صام الغلام ثلاثة ایام فقوی علیها امر بصوم رمضان . اخرجه ابوموسی و قال کذا ذکره عبدان و هو وهم . و انما هو لبیبة الذی تقدم فی القسم الاول . (الاصابة ج 6 ص <span class="h