خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صبیّ] [قدیمی] sabi[y] کودک؛ پسربچه.
-
صبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صبیّ، مصغرِ صَبیّ] [قدیمی] sobay طفل کوچک؛ کودک.
-
واژههای مشابه
-
صبی العین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی، مجاز] sabi[y]yol'a(e)yn مردمک چشم.
-
واژههای همآوا
-
سبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] saby ۱. اسیر کردن؛ برده ساختن.۲. دور کردن؛ به غربت افکندن.