صداگذاریفرهنگ فارسی معین( ~. گُ) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - ضبط صداهای مناسب هر یک از هنرپیشه ها یا موسیقی متن فیلم و هماهنگ کردن نوارهای صدا با نوار تصویر. 2 - افزودن صدای مناسب به فیلم .
صداگذاریdubbing 1واژههای مصوب فرهنگستانساخت صداهای مختلف و انطباق آنها با یک صحنه از فیلم ازطریق منابع صوتی گوناگون
سپیدچادریلغتنامه دهخداسپیدچادری . [ س َ / س ِ دُ ] (حامص مرکب ) چادر سپید داشتن . جامه ٔ سپید بر تن کردن . || بمجاز، بمعنی پاکی . درستی : روز رسید و محرمان عید کنید زین سبب روز چو محرمان زند لاف سپیدچادری .خاقا
فیلم گرداندهdubbed filmواژههای مصوب فرهنگستانفیلمی که گفتوگوها یا گفتار آن به زبان دیگری ترجمه و صداگذاری شود
میز صداsound console, mixing console, mixer 1, mixing boardواژههای مصوب فرهنگستانمیزی با دکمههای متعدد فرمان برای صداآمیزی و صداگذاری
نسخۀ گرداندهdubbed versionواژههای مصوب فرهنگستانبرنامه یا فیلمی که گفتوگوها یا گفتار آن به زبان دیگری ترجمه و صداگذاری شده باشد
صدای شاهدwild sound, nonsync sound, wild track, nonsynchronous soundواژههای مصوب فرهنگستانصدایی که معمولاً مستقل از فیلمبرداری ضبط میشود و در مرحلۀ تدوین و صداگذاری به تصویر افزوده میشود