سرخنکلغتنامه دهخداسرخنک . [ س َ خ ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند. دارای 438 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و میوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
صرخیانکیلغتنامه دهخداصرخیانکی . [ ص ُ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به صرخیانک . (سمعانی ). رجوع به صرخیانی شود.
صرخیانکیلغتنامه دهخداصرخیانکی . [ ص ُ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به صرخیانک . (سمعانی ). رجوع به صرخیانی شود.
صرخیانلغتنامه دهخداصرخیان . [ ص ُ ] (اِخ ) صرخیانک .قریه ای از قراء بلخ و نسبت بدان صرخیانی و صرخیانکی است . (سمعانی ورق 351 ب ). گویا معرب سرخیان باشد.
صرخیانکیلغتنامه دهخداصرخیانکی . [ ص ُ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به صرخیانک . (سمعانی ). رجوع به صرخیانی شود.