شیهبورلغتنامه دهخداشیهبور. [ ش َ هََ ] (ع ص ) زن کلان سال با اندک قوت . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). شهبره . (منتهی الارب ). رجوع به شهبره شود. || گنده پیر فانی . شهبرة. (آنندراج ).
شهبرلغتنامه دهخداشهبر. [ ش َ ب َ ] (ع ص ) رجل شهبر؛ مرد پیر و قیل لایوصف به الرجال . || سطبر و بزرگ سر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
سعبرلغتنامه دهخداسعبر. [ س َ ب َ ] (ع ص ) چاه بسیارآب . || نرخ ارزان . (اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
صعبرلغتنامه دهخداصعبر. [ ص َ ب َ ] (ع اِ) درختی است مانا به کُنار. (منتهی الارب ). درختی است . (مهذب الاسماء).