زباءلغتنامه دهخدازباء. [ زَب ْ با ] (اِخ ) چشمه ای است بیمامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چشمه ای است در یمامه و خضرمه و صعفوقة از آن نوشیده اند. (تاج العروس ). چشمه ای است در یمامه و خضرمه و صعفوقه ٔ آل حفصة از آن آب میبرند. (از معجم البلدان ).
صعفوقلغتنامه دهخداصعفوق . [ ص َ ] (اِخ ) قریه ای است به یمامة و از آن قناتی شکافته است که به نهری بزرگ روان است و بعضی صعفوقة خوانند و تا را بخاطر تأنیث آرند. (معجم البلدان ).