صفحهوزنهdisk weight, plate 3واژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو صفحۀ فلزی که وزن برابری دارند و برای سنگینتر کردن میلوزنه در دو سر آن نصب میکنند
پوزینهلغتنامه دهخداپوزینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) بوزینه . کپی . میمون . قرد. ج ، پوزینگان : بشما همان رسد که به پوزینگان رسید. (سندبادنامه چ استانبول ص 80). رجوع به بوزینه شود.
گوزنهلغتنامه دهخداگوزنه . [ زَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) میدان گوی بازی ، و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته . (بهار عجم ) (آنندراج ). جایی که در آن گوی و چوگان بازی می کنند. (ناظم الاطباء).
گوزینهلغتنامه دهخداگوزینه . [ گ َ / گُو ن َ / ن ِ ] (اِ) از: گوز (گردو) + -ینه (پسوند نسبت ). پهلوی گوچنگ «اونوالا 93». (حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ). حلوایی را گویند که از مغز گردکان پزند. (برها
وجنةلغتنامه دهخداوجنة. [ وَ / وِ / وُ ن َ / وَ ج َ ن َ / وَ ج ِ ن َ ] (ع اِ) و همچنین اُجنَة. رخساره یا تندی رخسار. (منتهی الارب ). و در آن پنج لغت آمده است
میلوزنهweightlifting barواژههای مصوب فرهنگستانمیلهای که صفحهوزنههای وزنهبرداری در دو سر آن نصب میشود
وزنهbarbell, barواژههای مصوب فرهنگستاندر وزنهبرداری، مجموعۀ میلوزنه و صفحهوزنههای نصبشده بر آن و بستمهرههای ایمنی
وزنهآهنگBodyPumpواژههای مصوب فرهنگستانورزشی گروهی برای آمادگی جسمانی که در کلاسهای یکساعته و با استفاده از وزنه و صفحهوزنه و پلۀ پویهورزی انجام میشود