خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صلاح دانستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صلاح دانستن
لغتنامه دهخدا
صلاح دانستن . [ ص َ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) مصلحت جستن . خیرخواهی کردن . رجوع به صلاح و صلاح اندیشیدن شود.
-
صلاح دانستن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
recommend
-
واژههای مشابه
-
خلاف صلاح
لغتنامه دهخدا
خلاف صلاح . [ خ ِ / خ َ ف ِ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مخالف آشتی و عهد و پیمان . (ناظم الاطباء). مخالف رستگاری و فلاح . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
صلاحالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: salāhoddin) (عربی) موجب نیکی دین و آیین ؛ (در اعلام) لقب چند شخص از مشاهیرِ تاریخ .
-
صلاح اندیشیدن
لغتنامه دهخدا
صلاح اندیشیدن . [ ص َ اَ دَ ] (مص مرکب ) خیرخواهی کردن . خیر اندیشیدن . تدبیر.نصیحت کردن . رجوع به صلاح اندیش و رجوع به صلاح شود.
-
صلاح پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
صلاح پذیرفتن . [ ص َ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) بسامان شدن . درست شدن . آراسته شدن : متکلم را تا کسی عیب نگیرد سخنش صلاح نپذیرد. (گلستان ).
-
صلاح صفدی
لغتنامه دهخدا
صلاح صفدی . [ ص َ ح ِ ص َ ف َ ] (اِخ ) رجوع به صلاح الدین صفدی شود.
-
صلاح فریدون
لغتنامه دهخدا
صلاح فریدون . [ ص َ ف ِ ](اِخ ) ابن القونیوی . رجوع به صلاح الدین زرکوب شود.
-
صلاح کردن
لغتنامه دهخدا
صلاح کردن . [ ص َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مشورت کردن . رای زدن . تدبیر کردن : اکنون بازگرد تا من با وزیران خود صلاح کنم . (قصص الانبیاء). رجوع به صلاح شود.
-
صلاح کرمانی
لغتنامه دهخدا
صلاح کرمانی . [ ص َ ح ِ ک ِ ] (اِخ ) ملقب به رکن الدین ، وزیر اتابک مظفرالدین ابوشجاع سعدبن زنگی . خوندمیر در حبیب السیر جزء چهارم از جلد دوم ص 201 نام او را صالح ذکرکرده و همو در دستورالوزراء ص 237 چاپ تهران گوید: رکن الدین صلاح کرمانی در اوایل اوقا...
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) اربلی احمدبن عبدالسید. مکنی به ابوالعباس یکی از مشاهیر شعرا و ادبا و از خاندانهای بزرگ اربل است و به سال 572 تولد یافت و حاجب ملک معظم مظفرالدین بن زین الدین صاحب اربل گشت سپس مغضوب گردید و بزندان افتاد. پس از رهائ...
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) ایوبی ملک ناصریوسف بن ایوب شادی مکنی به ابوالمظفر. وی مؤسس دولت ایوبیان است که در مصر و شام و حجاز و یمن حکمرانی داشتند و بشعب زیاد منقسم شدند و بقبیله ٔ بزرگ روادیه منسوب بودند. مسقط رأس آباء و اجداد وی قصبه ٔ د...
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) حاجی صالح از ممالیک بحری از 783 تا 784 و با لقب مظفر از 791 تا 792 هَ . ق . (ترجمه ٔ تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 72).
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) خلیل اشرف از ممالیک بحری از 689 تا 693 هَ . ق . (ترجمه ٔ تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 71).