لغتنامه دهخدا
صمغالدامیثا. [ ص َ غُدْ دا ] (ع اِ مرکب ) صاحب منهاج آرد: آن صمغ درختی است به بلاد فارس و نیکوتر آن ، آن است که صافی و مایلی به سرخی باشد و مدت و حراقت آن قوی بود وملطف بود و بادهای غلیظ که در معده و امعاء عارض شود سود دهد و بلغم را که در معده است ، لطیف سازد و تحلیل دهد و اس