سوادیلغتنامه دهخداسوادی . [ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به سواد که اصلاً نام عراق است . (الانساب سمعانی ) (لباب الانساب ).
بی سوادیلغتنامه دهخدابی سوادی . [ س َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بیسواد. عامی بودن . امی بودن . (یادداشت مؤلف ). || کم مایگی در دانش و معلومات .
صادیةلغتنامه دهخداصادیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث صادی . || آن خرمابن که از آب دور بود. ج ، صوادی . (مهذب الاسماء).
صادیلغتنامه دهخداصادی . (ع ص ) نعت فاعلی از صدی . تشنه . || خرمابن دراز بی آب مانده . ج ، صوادی . (منتهی الارب ).