خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضرب المثل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضرب المثل
/zarbolmasal/
معنی
مثل زدن؛ مثل آوردن؛ داستان زدن.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
زبانزد
دیکشنری
adage, byword, maxim, proverb, proverbially, saw, saying
-
جستوجوی دقیق
-
ضرب المثل
فرهنگ واژههای سره
زبانزد
-
ضرب المثل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] zarbolmasal مثل زدن؛ مثل آوردن؛ داستان زدن.
-
ضرب المثل
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ ثَ) [ ع . ] (مص ل .) مَثل زدن ، مثل آوردن .
-
ضرب المثل
دیکشنری فارسی به انگلیسی
adage, byword, maxim, proverb, proverbially, saw, saying
-
ضرب المثل
دیکشنری فارسی به عربی
حکاية , سکن , قول ماثور , مثل
-
واژههای مشابه
-
ضُرِبَ
فرهنگ واژگان قرآن
زده شد
-
ضَرْبَ
فرهنگ واژگان قرآن
زدن
-
ضَرَبَ
فرهنگ واژگان قرآن
زد
-
حاصل ضرب
لغتنامه دهخدا
حاصل ضرب . [ ص ِ ل ِ ض َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنچه از ضرب چند عدد در یکدیگر بدست آید، مثلاً حاصل ضرب 5 در 6، سی باشد: 30 = 6 * 5 .
-
دار ضرب
لغتنامه دهخدا
دار ضرب . [ رِ ض َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دارالضرب . ضرابخانه . میخکده : مفلسان گر خوش شوند از زر قلب لیک او رسوا شود در دارضرب .مولوی . رجوع به دارالضرب شود.
-
جدول ضرب
لغتنامه دهخدا
جدول ضرب . [ ج َدْ وَ ل ِ ض َ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) یا جدول فیثاغورس . همان جدول معروف است که در حساب بکار میرود و آن بشکل شبکه ای است که بوسیله ٔ رسم خطوط متوازی و متقاطع حاصل ، و اعداد یک تاده در خانه های آن بصورتی که از ضرب اعداد در هم حاصل می...
-
off-beat
پسضرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] بخش آغازین الگوی ریتمی که بر روی ضربی جز ضرب اول استوار شود
-
upbeat, anacrusis, pick up
پیشضرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ضرب ضعیفی که قبل از ضرب قوی میزان اول یک قطعه یا عبارت میآید
-
image multiplication
ضرب تصویری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عملیات پردازش تصویر که در آن تصویری تولید میشود که تصویردانههای (pixels) آن از ضرب مقادیر تصویردانههای همتا در دو تصویر دیگر تولید شده باشد