لغتنامه دهخدا
دوغاب . (اِ مرکب ) یا دوغ آب . دوغ آمیخته با آب . آب دوغ . (یادداشت مؤلف ). || هر چیزی که در آن آب ریزند تا همچون دوغ سفید و آبکی گردد. || آشی است که از شیر سازند. (فرهنگ فارسی معین ). || گچ یا آهک یا سیمان آمیخته با آب بسیاررقیق که بنایان برای پر کردن و گرفتن درزها و لایهای