ضمانت مشروطwarrantyواژههای مصوب فرهنگستانپذیرش و موافقت کتبی شرکت برای تعمیر یا جایگزینی کالا، درصورت بروز مشکل یا ضعف کیفی در آن کالا، در محدودة زمانی ثابت و مشخص
ضمانتفرهنگ فارسی عمید۱. ضامن شدن؛ کفیل شدن؛ بر عهده گرفتن.۲. [قدیمی] دچار شدن به بیماری دائم که گاهبهگاه شدت کند و موجب زمینگیری شود.
ضمانتلغتنامه دهخداضمانت . [ ض َ ن َ ] (ع اِمص ) پذرفتاری . پذیرفتاری . تاوان داری . پایندانی . (مجمل اللغة). ذِمامة. (منتهی الارب ). ضمان . کفالت . || حُب ّ. (منتهی الارب ). || برجاماندگی . (منتهی الارب ). زمین گیری .
ضمانتفرهنگ فارسی معین(ضَ نَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .)متعهد شدن . کفالت کسی را کردن . 2 - (اِمص .) درستی یا صحت چیزی را یا کسی را یا گفته ای را متعهد شدن .
ادعای ضمانت مشروطwarranty claimواژههای مصوب فرهنگستانادعای مشتری برای تعمیر یا جایگزینی محصول یا جبـران خسارت آن براساس اسناد تضمین
صادرکنندة ضمانت مشروطwarrantorواژههای مصوب فرهنگستانکسی که کالا یا خدمت خریداریشده از غیر را تضمین میکند
ضمانت مشروط فراترextended warrantyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تضمین که مدتزمانی را که در طی آن ضمانت قابل اجراست، طولانیتر میکند متـ . ضمانت فراتر extended guarantee
ضمانتفرهنگ فارسی عمید۱. ضامن شدن؛ کفیل شدن؛ بر عهده گرفتن.۲. [قدیمی] دچار شدن به بیماری دائم که گاهبهگاه شدت کند و موجب زمینگیری شود.
ضمانتلغتنامه دهخداضمانت . [ ض َ ن َ ] (ع اِمص ) پذرفتاری . پذیرفتاری . تاوان داری . پایندانی . (مجمل اللغة). ذِمامة. (منتهی الارب ). ضمان . کفالت . || حُب ّ. (منتهی الارب ). || برجاماندگی . (منتهی الارب ). زمین گیری .
ضمانتفرهنگ فارسی معین(ضَ نَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .)متعهد شدن . کفالت کسی را کردن . 2 - (اِمص .) درستی یا صحت چیزی را یا کسی را یا گفته ای را متعهد شدن .
ضمانتفرهنگ فارسی عمید۱. ضامن شدن؛ کفیل شدن؛ بر عهده گرفتن.۲. [قدیمی] دچار شدن به بیماری دائم که گاهبهگاه شدت کند و موجب زمینگیری شود.
ضمانتلغتنامه دهخداضمانت . [ ض َ ن َ ] (ع اِمص ) پذرفتاری . پذیرفتاری . تاوان داری . پایندانی . (مجمل اللغة). ذِمامة. (منتهی الارب ). ضمان . کفالت . || حُب ّ. (منتهی الارب ). || برجاماندگی . (منتهی الارب ). زمین گیری .