ضمخةلغتنامه دهخداضمخة. [ ض ِ خ َ ] (ع ص ) زن یا ماده شتر فربه . || هر تر که از وی چیزی چکد. (منتهی الارب ).
damageدیکشنری انگلیسی به فارسیخسارت، خرابی، زیان، ضرر، اسیب، خدشه، خلل، خسران، گزنده، خسارت زدن، خسارت رساندن، زیان زدن، ضایع کردن، خسارت وارد کردن، معیوب کردن، عیب دار کردن، لطمه زدن به، خسارت وارد اوردن