ضوطارلغتنامه دهخداضوطار. [ ض َ ] (ع ص ) آنکه در بازار بدون رأس المال درآید و در کسب مطلوب حیله ها جوید. (منتهی الارب ).
دوتارلغتنامه دهخدادوتار. [ دُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب )که دارای دوتار باشد. که دو رشته و تار داشته باشد. || نام سازی مثل سه تار. (ناظم الاطباء).
دیوپترلغتنامه دهخدادیوپتر. [ ی ُ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) دستگاه نوری مرکب از دو محیط شفاف دارای ضرایب انکسار متفاوت . قوانین سیر نور در دیوپترها و تشکیل تصویر در آنها از مباحث مهم نورشناسی است . (از دائرة المعارف فارسی ).
ضوطرلغتنامه دهخداضوطر. [ ض َ طَ ] (ع ص ) ضبطر. ضبطار. مرد کلان جثه ٔ فربه ناکس بزرگ سرین . مرد شگرف بی خیر. (منتهی الارب ). ج ، ضَیاطر، ضیاطرة، ضَیْطارون .
دیوپترdiopterواژههای مصوب فرهنگستان1. سطحی که دو محیط نوری مختلف را از هم جدا میکند 2. واحد توان همگرایی یا واگرایی در اجزا و سامانههای نوری، برابر با عکس فاصلۀ کانونی برحسب متر
ضیطریلغتنامه دهخداضیطری . [ ض َطَ را ] (ع ص ) ضوطار. آنکه در بازار بدون رأس المال درآید و در کسب مطلوب حیله ها جوید. (منتهی الارب ).