ضؤلانلغتنامه دهخداضؤلان . [ ض ُءْ ] (ع ص ) گران . ناخوش . گویند: هو علیه ضؤلان ؛ ای کَل ﱡ. (منتهی الارب ).
دوپلانلغتنامه دهخدادوپلان . [ دُ پ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشتکده ٔ بخش اردل شهرستان شهرکرد. در 12 هزارگزی جنوب اردل متصل به راه دوپلان به اردل . دارای 375 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنات وراه آن مالروست . (از فرهنگ جغرافیای
دوپلانلغتنامه دهخدادوپلان . [ دُ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز، در 43 هزارگزی شمال خاوری دهدز کنار راه مالرو اردل به رودوار. دارای 118 تن سکنه . آب آن ازچشمه و قنات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class
دولانلغتنامه دهخدادولان . (اِخ ) دهی است از دهستان بخش کلیبر شهرستان اهر. واقع در 21/5هزارگزی شمال کلیبر با 138 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ذولیانلغتنامه دهخداذولیان . (اِخ ) در عقد الفرید ذیل حرب قیس و تمیم ، یوم السریان ... آمده است : ثم اغار بعد ذلک یزیدبن الصعق علی عصافیر النعمان بذی لیان ، وذولیان : عن یمین العرنیین . (عقدالفرید ج 6 ص 42).