لغتنامه دهخدا
طارمة. [ رَ م َ ](معرب ، اِ) خانه ٔ از چوب . معرّب تارم . (منتهی الارب ). خانه ٔ چوبین چون قبه . ج ، طارمات . (دستوراللغه ٔ ادیب نطنزی ). بیت من خشب . فارسی معرب ، نقله الجوهری ، و زاد الازهری : کالقبة. (تاج العروس ). خانه ٔ از چوب چون گنبدی . (زمخشری ). || هر بناء گرد. (زمخش