طاعتگاهلغتنامه دهخداطاعتگاه . [ ع َ ] (اِ مرکب ) طاعتگه . معبد. پرستشگاه . جایگاه عبادت . مقام پرستش : یکی دیر سنگین برافراشتندبجمهور طاعت گهش ساختند. نظامی .الهی در طاعتم باز کن بطاعت گهم محرم راز کن . عبداﷲ
تواطحلغتنامه دهخداتواطح . [ ت َ طُ ] (ع مص ) با هم فراگرفتن شرو بدی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فتنه انگیختن یا کارزار نمودن با هم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تقاتل . (از اقرب الموارد). || انبوهی کردن اشتران بر حوض . (منتهی الارب ) (آنندرا
تاهیتیلغتنامه دهخداتاهیتی . (اِخ ) «تاییتی » یا «اُتاییتی » یا «اُتاهیتی » از جزایر اصلی مجمعالجزایر پولی نزی و از مستعمرات فرانسه در اقیانوسیه است که در وسطاقیانوس آرام و در انتهای شرقی پولی نزی واقع است . مساحتش در حدود 1048 کیلومتر مربع است و <span class="hl
تواطولغتنامه دهخداتواطؤ. [ ت َ طُءْ ] (ع مص ) توافق . (زوزنی ) (از اقرب الموارد). موافقت و سازواری و اتفاق کردن بر امری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با همدیگر موافقت کردن . (آنندراج ). اتفاق کردن . همداستان شدن . سازواری بر... موافقت بر... اتفاق در... (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || لفظی را
منسکلغتنامه دهخدامنسک . [ م َ س ِ / س َ ] (ع اِ) قربانگاه . (ترجمان القرآن ). آنجا که قربان کنند در حج . ج ، مناسک . (مهذب الاسماء). قربانی جای . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جای قربانی حاجیان . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || طاعتگاه . (دهار).