تاعةلغتنامه دهخداتاعة. [ ع َ ] (ع اِ) یک لخت سطبر از فله . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط).
یتوعیةلغتنامه دهخدایتوعیة. [ ی َ تو / ی َت ْ تو عی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) دارای خواص یتوع بودن : و فیه [ فی خاماسوقی ] یتوعیة ما. (ابن بیطار).
توحیةلغتنامه دهخداتوحیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) شتابانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). شتابانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). یقال : وحی الدواء الموت ؛ ای عجله . (اقرب الموارد).
ثاعةلغتنامه دهخداثاعة. [ ع َ ] (ع مص ) یک مرتبه انداختن قی . || روان شدن ،چنانکه آب : ثاع الماء؛ روان شد آب . (منتهی الارب ).
بیمارلغتنامه دهخدابیمار. (ص ) ناتوان و خسته . (برهان ). ناتوان ومریض . (انجمن آرا). مریض . (شرفنامه ٔ منیری ). ناتندرست . دردمند. ناتوان . ناخوش . رنجور. (ناظم الاطباء). این لفظ مرکب است از بی (کلمه ٔ نفی ) به اضافه ٔ مار، بمعنی صحت و شفا. (از فرهنگ نظام ). آرنده ٔ بیم . بیم آر. (شرفنامه ٔ منی