تمیسTamusواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از تمیسیان بالاروندۀ علفی با برگهای قلبیشکل و آرایش مارپیچی و میوههای ستۀ قرمز درخشان
ثاموسلغتنامه دهخداثاموس . (معرب ، اِ) (کلمه ٔ یونانی ) مرزنجوش . رجوع به آذان الفار شود. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
تامسلغتنامه دهخداتامس . [ م َ ] (اِخ ) از طوایف جنوب هند طبق نوشته ٔ باج پران . رجوع به ماللهند بیرونی ص 151 شود.
تامسلغتنامه دهخداتامس . [ م ُ ] (اِخ ) یا تاموس . بزرگترین فرماندهان دریایی و امیرالبحر کورش کوچک در جنگ او با اردشیر، برادر بزرگ وی . رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1005، 1025 و <span class="hl"