طبرزدانگیزلغتنامه دهخداطبرزدانگیز. [ طَ ب َ زَ اَ ] (نف مرکب ) ایجادکننده ٔ طبرزد. || شکرانگیز. (وصف لب ) : مجنون به جواب آن شکرریزبگشاد لب طبرزدانگیز.نظامی .
شکرریزلغتنامه دهخداشکرریز. [ ش َ ک َ / ش َک ْ ک َ ] (نف مرکب ) شکرافشان . شکرریزنده . که شکر بریزد. که از او شکر ریزد، مثل نیشکر. (از یادداشت مؤلف ) : یا ابوبکر تویی چون قصب شکّرریزوین یکی مؤذن خام آمده ای از خرغون . <p cla