خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبق کش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طبق کش
/tabaqke(a)š/
معنی
کسی که بار در طبق میگذارد و بر روی سر از جایی به جای دیگر میبرد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طبق کش
لغتنامه دهخدا
طبق کش . [ طَ ب َ ک َ / ک ِ ](نف مرکب ) طبقدار. حمال که چیزها بطبق بر سر برد.
-
طبق کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] tabaqke(a)š کسی که بار در طبق میگذارد و بر روی سر از جایی به جای دیگر میبرد.
-
واژههای مشابه
-
طبقِ
دیکشنری فارسی به عربی
استناداً إلى
-
طبق طبق
لغتنامه دهخدا
طبق طبق . [ طَ ب َ طَ ب َ ] (ق مرکب ) آنچه بتوالی بر طبقها بود. کنایه است از تعداد بسیار : ببین به دیده ٔ انصاف نظم خاقانی طبق طبق ز جواهر بر انتخاب بریز. خاقانی .- امثال :افاده ها طبق طبق .
-
طبق زدن
واژگان مترادف و متضاد
همجنس بازی کردن، سحق، مساحقه کردن (زنان)
-
هفت طبق
لغتنامه دهخدا
هفت طبق . [ هََ طَ ب َ ] (اِ مرکب ) کنایه از طبقات آسمان است . || نیز هفت طبقه ٔ زمین . (برهان ).
-
طبق زدن
فرهنگ فارسی معین
(طَ بَ. زَ دَ) [ معر - فا. ] مالیدن دو زن شرم خود را به یکدیگر ؛ سحق ، مساحقه .
-
طبق بند
فرهنگ فارسی معین
(طَ. بَ) [ معر - فا. ] (ص مر.) چینی بندزن .
-
ابن طبق
لغتنامه دهخدا
ابن طبق . [ اِ ن ُ طَ ب َ ] (ع اِ مرکب ) ماریست زرد.
-
طبق زدن
لغتنامه دهخدا
طبق زدن . [ طَ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) آرامش زن با زن . سحق . مساحقه . رجوع به طبق شود.
-
طبق زنبور
لغتنامه دهخدا
طبق زنبور. [ طَ ب َ ق ِ زَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خانه ٔ زنبور است . (برهان ).
-
طبق بند
لغتنامه دهخدا
طبق بند. [ طَب َ ب َ ] (نف مرکب ) چینی بندزن . کاسه بند : بر دل هر شکسته زد غم توچون طبق بند از صنیعت فش .شهید.
-
طبق پوش
لغتنامه دهخدا
طبق پوش . [ طَ ب َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) مکبة. سرپوش : گفت برخیز و این ورق برداروین طبق پوش ازین طبق بردار. نظامی .حریفی جنس دید و خانه خالی طبق پوش از طبق برداشت حالی . نظامی .طبق پوش برداشت ازخوان دُرز دُر دامن شاه را کرد پُر.نظامی .
-
طبق ده
لغتنامه دهخدا
طبق ده . [ طَ ب َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری ، واقع در3هزارگزی شمال خاوری ساری بین رود تجن و نکا. دشت ، جنگلی ، معتدل ، مرطوب مالاریائی با 900 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ نکا. محصول آن برنج ، غلات ، پنبه ، صیفی و...