تخشیلغتنامه دهخداتخشی . [ ت َ خ َش ْ شی ] (ع مص ) ترسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد).
تَخْشَىٰفرهنگ واژگان قرآنبترسي(ازخشيت به معناي تاثر قلبي است از چيزي که انسان از اتفاق افتادن آن ترس دارد البته تاثري که همراه با اهميت باشد ، يعني آن امر در نظر انسان امري عظيم و خطري بزرگ جلوه کند . )
تخشی محلهلغتنامه دهخداتخشی محله . [ ت َ م َح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سدن رستاق در بخش مرکزی شهرستان گرگان است که در دوازده هزارگزی باختر گرگان و در کنار شوسه قرار دارد. دشتی است معتدل و 180تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن برنج و غلات و توتون و سیگار
طخشیقونلغتنامه دهخداطخشیقون . [ طَ ] (معرب ، اِ) صاحب برهان گوید: نام داروئی است بلغت رومی که آنرا از مُلک ارمن آرند و پیکان تیر و بیشتر اسلحه ٔ جنگ را بدان زهرآلود سازند - انتهی . ظاهراً اصل این کلمه طخیقون یا طخسیقون یونانی بمعنی مطلق سم است ، و شاید وقتی این کلمه معنی خاص سم محصول ارمنیه و مخ
طخشیقونفرهنگ فارسی معین(طُ) [ معر. ] (اِ.) 1 - نام عمومی سم ها؛ زهر. 2 - سمی که در قدیم جهت زهرآلود کردن نوک نیزه ها و تیرها به کار می بردند و امروزه نیز بین قبایل وحشی آفریقای جنوبی و آمریکای جنوبی معمول است و از نوع کورار است .
طخشیقونلغتنامه دهخداطخشیقون . [ طَ ] (معرب ، اِ) صاحب برهان گوید: نام داروئی است بلغت رومی که آنرا از مُلک ارمن آرند و پیکان تیر و بیشتر اسلحه ٔ جنگ را بدان زهرآلود سازند - انتهی . ظاهراً اصل این کلمه طخیقون یا طخسیقون یونانی بمعنی مطلق سم است ، و شاید وقتی این کلمه معنی خاص سم محصول ارمنیه و مخ
طخشیقونفرهنگ فارسی معین(طُ) [ معر. ] (اِ.) 1 - نام عمومی سم ها؛ زهر. 2 - سمی که در قدیم جهت زهرآلود کردن نوک نیزه ها و تیرها به کار می بردند و امروزه نیز بین قبایل وحشی آفریقای جنوبی و آمریکای جنوبی معمول است و از نوع کورار است .