طرموسلغتنامه دهخداطرموس . [ طُ ] (ع ص ، اِ) نان که در خاکستر گرم پخته باشند. کوماج . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نان که بر سنگ پزند. نان سگاره . ج ، طرامیس . (مهذب الاسماء). رجوع به طرموث شود. || دروغ زن . (مهذب الاسماء).
ترموسلغتنامه دهخداترموس . [ ت ِ ] (اِخ ) نام شهری در یونان قدیم که مرکز اتولیا بود و مجلس عمومی حکومتهای متفق اتولیادر این شهر منعقد میشد. (از قاموس اعلام ترکی ج 3).
ترموشلغتنامه دهخداترموش . [ ت َ ] (اِ) درختی ترش مزه که ترمش نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ورق 279 ب شود.
طرموثلغتنامه دهخداطرموث . [ طُ ] (ع ص ، اِ) سست . ناتوان . || نان در خاکستر گرم پخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرده . (دهار). رجوع به طرموس شود. || جاهل (؟). (منتخب اللغات ).