تراهنلغتنامه دهخداتراهن . [ ت َ هَُ ] (ع مص ) با هم گرو کردن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تخاطرقوم . (المنجد) (اقرب الموارد). رجوع به تخاطر شود.
تیرآهنلغتنامه دهخداتیرآهن . [ هََ ] (اِمرکب ) ستونهائی از آهن که امروز بجای الوار و ستونهای چوبی در ساختمانها بکار برند استحکام بیشتر را.