طشتداریةلغتنامه دهخداطشتداریة. [ طَ ری ی َ ] (معرب ، ص نسبی ، اِ مرکب ) بقول دزی جمعِ طشتدار یا منسوب به طشتدار است . رجوع به طشتدار شود.
طشتداریلغتنامه دهخداطشتداری . [ طَ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل طشتدار : نام انوشتکین بود و رسم طشتداری داشت . (جهانگشای جوینی ). و رجوع به تشتداری شود.